
| شن | یک | دو | سه | چهار | پنج | جم |
|---|---|---|---|---|---|---|
| << < | > >> | |||||
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
| 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
| 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
| 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
| 29 | 30 | |||||
| « سوره طه آیه 114 | امروز قصه درباره مادر » |
#داستان آموزنده
شخصی مسجدی ساخت بهلول از او پرسید: مسجد رابرای رضای خدا
ساختی یا اینکه بین مردم شناخته شوی؟
شخص پاسخ داد: معلوم است برای رضای خداوند!
بهلول خواست اخلاص شخص را بیآزماید.در نیمه های شب
بهلول رفت و روی دیوار مسجد نوشت این مسجد را بهلول ساخته
است صبح که مردم برای ادای نماز به مسجد آمدند نوشته روی
دیوار را میخواندند و میگفتن خدا خیرش بدهد چه انسان خَیّری
آن شخص طاقت نیاورد و فریاد سر داد ایُّهاالَناسّ بهلول دروغ میگوید! این مسجد را من ساختم، من از مال خود خرج کردم
و شما او را دعای خیر میکنید! بهلول خندید و پاسخ داد معامله تو
باخلق بوده نه با خالق
بیایید در زندگی خویش با خدا معامله کنیم نه با چشم مردم
فرم در حال بارگذاری ...