« السلام_علیڪ_یا_امیرالمومنین | یا علی و یا علی و یا علی » |
#به_قلم_خودم
فکر می کنم به امشب
و
به قلبم نگاه میکنم
هم زخمى است
هم به اندوهِ ناتمام دچار است
به دست هایم نگاه میکنم
توانایی باز کردن هیچ گرهى را دیگر ندارد
به پاهایم که قدم هایش
فقط به بن بست ها رفته و برگشته
به سرم
که هزار حرف میپیچد در آن
گنگ و گیج و ملول…
و بعد به تو فکر میکنم که صاحب امشب
و هر شبی..
به تو که فکر میکنم
قلبم التیام میابد…
بلدی مرهم باشی به جراحت هایم
به تو فکر میکنم که دستانت “فوق ایدیهم” است
به تو فکر میکنم که گره گشایی
رسم دستانت است..
به تو
که هر بن بستى را به راه امید ختم میکنم…
به تو
که فکر میکنم
در سرم میپیچد:
” إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ…”
من به تو فکر میکنم
و میدانم امشب براى تمام بندگانِ درمانده ات
“چاره"خواهى شد…
به تو فکر میکنم و باران میبارد دوباره در سرم…
سحر نوزدهم
انیاحبهرچهکهداردهوایتو…
فرم در حال بارگذاری ...