عشق و محبت

#چـہ بے انصاف بود  ڪسے ڪـہ زن را جنس مخالف نامید،  زن جنس مڪملے است  ڪـہ اگر نبود زندگے بـہ دل هیچ مردے نمینشست . بیشتر »

#زندگی دشمن تو نیست ولی طرز فکرت میتونه دشمنت باشه. بیشتر »

یکی زین سفره نان خشک برد آن دیگری حلوا قضا گوئی نمی‌دانست رسم میزبانی را … #پروین اعتصامی بیشتر »

#روزهایے هست  ڪـہ باید زیرش خط ڪشید تا بـہ چشمت بیاید …  روزهایے ڪـہ وقتے روزهایِ دیگرت از دست می‌رود ، بتوانے راحت پیدایش ڪنے و با مرورش دلت گرم شود …  روزهایے ڪـہ باید ازش چند ڪُپے گر؋ـت  و در چند پوشـہ و چند ڪشو و لایِ… بیشتر »

#ارتعاش  وقتى شرایط زندگیمون خوب نیست چجورى ارتعاش شرایط دلخواه رو بدیم؟ تا زمانی که به شرایط موجود زندگی خودمون توجه میکنیم و دائم به آنچه هست نگاه میکنیم و درباره آنچه هست صحبت میکنیم، ارتعاش شرایط موجود را ایجاد می کنیم و امکان تغییر شرایط وجود… بیشتر »

#ﺟﺎﺩﻩ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻧﯿﺴﺖ…! ﭘﯿﭽﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ” ﺷﮑﺴﺖ “ ﺩﻭﺭ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ” ﺳﺮﺩﺭﮔﻤﯽ” ﺳﺮﻋﺖ ﮔﯿﺮ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ “ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻣﻨﻔﯽ “ ﻭﭼﺮﺍﻍ ﻗﺮﻣﺰ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ “ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ “ ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﯾﺪﮐﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ” ﺍﺭﺍﺩﻩ” ﺩﺍﺷﺘﻪ… بیشتر »

#باور کنید هر لحظه گنج بزرگی است!  گنجتان را آسان از دست ندهید! زمان به خاطر هیچ کس  منتظر نمی ماند! فراموش نکنید: دیروز به تاریخ پیوست فردا معماس و امروز هدیه بیشتر »

#If you cannot do great things do small things in a great way. اگه نمیتونی کارای بزرگ انجام بدی کارای کوچک رو به بهترین شکل انجام بده بیشتر »

#هے میخام بنویسم  هے نمیدونم از چی..  هے میخوام بهت ؋ـحش بدم  هے دلم نمیاد..  هے میخام بهت پیام بدم  هے دیگـہ نمیتونم غرورمو بیشتر لـہ ڪنم…  هے میخام بهت ؋ـڪ نڪنم  هے دلم تنگت میشه…  هے میخام دوست… بیشتر »

#بعضی مواقع داستان ما مثل پرنده بالاست. یک سری عادات غلط داریم که باهاش بزرگ میشیم و شکل میگیریم … وقتی به خودمون میایم که دیر شده و گیر کردیم اونموقع ما میمونیم و یک زندان و تنهاییمون ! بیشتر »

#«من معلّم هستم»  هرشب از آینه ها می‌پرسم : به کدامین شیوه ؟ وسعت ِ یادِ خدا را بکشانم به کلاس؟ بچه ها را ببرم تا لب ِ دریاچه یِ عشق؟ غرق ِ دریایِ تفکّر بکنم؟ با تبسّم یا اخم؟ «من معلّم هستم» نیمکت ها نفس ِ گرم ِ قدم‌هایِ مرا می‌فهمند بال هایِ قلم… بیشتر »

#ذوقی نداشت عطر بهاری که رفتنی‌ست دلخوش شدن به قول و قراری که رفتنی‌ست باران پشت شیشه و نقاشی دو قلب با دست خیس، روی بخاری که رفتنی‌ست جز رنج بی دلیل به یادم نمانده است از خاطرات روزشماری که رفتنی‌ست چون جاده دل نبند به هر رهگذر که نیست در ایستگاه، عشق… بیشتر »

#برایت حالِ خوب دَم مے ڪنم  و تو برایم “ماندن” را بِنواز  زندگے بے تاب عشقے است ڪـہ بندِ نگاـہ ماست.  بیا برویم  بیشتر »

#حسودے ام مے شود بـہ تو…  بـہ تو ڪـہ یڪ من داری…  ڪـہ اینگونـہ بـہ پایِ دوست داشتنت نشسته…  ڪـہ مے رنجد اما عاشق تر مے شود…  ڪـہ خستـہ مے شود اما باز مے ایستد بـہ راهِ تو…  حسودے ام مے شود بـہ… بیشتر »

#ر؋ـاقتے دوستت دارم…  مرامے  از آن قدیمے ها!  مثل دااش مشتے ها پایت ایستادہ ام!  ر؋ـاقتے دوستت دارم…  از آن مدل ها ڪـہ با ڪجایے تصدق نگاهت صدایت میڪنند!  آن تیپ ها ڪـہ دستم را زیر چانـہ ات بگیرم و بگویم … بیشتر »