آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30

عشق و محبت

هیچکس نـفهمیـــــد که « زلـیخـــــــا » مــَـــــــــرد بـود ..! میــــدانی چــــــــــــرا ؟؟؟ مـــــردانـــگی میــخواهـــــد مــــــــانـدَن ، پــای عشــــــقی که مـُـــدام تـو را پـــس میــــزَنــد

جستجو

موضوعات

« به #شادی معتاد شوید!کیا یادشونه^~^ »

گفت: #پدر را بزنم یا پسر را؟!

1398/06/22

  09:14:00 ق.ظ, توسط سيد فريبا سجاديان مرزبالي  
موضوعات: بدون موضوع

گفت: #پدر را بزنم یا پسر را؟!

#شخصیت_نگاری_محرم گفت: #پدر را بزنم یا پسر را؟!
و خوب فهمید باید کدام را هدف تیر قرار دهد!… جانِ حسین، بى جان شد!

انگار “مقتل"ها هم فراموش کردند “على اصغر” سیراب شد و از دنیا رفت!… کودک حسین، جرعه اى “تیرِ سه شعبه” نوشید و از دنیا رفت!

…حالا حسین مانده و کودکى غرق به خون!… … حالا حسین مانده و خبرى که با شنیدنَش، ربابْ جان، بى جان مى شود!

… حالا حسین مانده! مردّد بین رفتن و ماندن!

خدایا! مگر یک مَرد، چقدر توان دارد تا بار این همه مصیبت را بر دوش کِشد؟!

خدایا! چه کند حسین با این همه تنهایى؟!

خونِ گلوى على را به آسمان مى پاشد و قطره اى از آن بر زمین نمى ریزد! … و چه آسان است بر من، وقتى خدا مى بیند!

على جان!… اصغرم!…

تو را به خدا به خاطر دلِ مادرت بمان!

هرکس که دید رأس تو بر روى نیزه ها
آهى کشید و گفت: که بیچاره مادرش…

شب هفتم محرم، شب باب الحوائج حضرت علی اصغر(ع)، شب بستن آب بر روی خیمه ها… تسلی دل سوخته حضرت رباب: صلوات!


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم