شن | یک | دو | سه | چهار | پنج | جم |
---|---|---|---|---|---|---|
<< < | > >> | |||||
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
« دوستی و محبت | آدما عوض نمیشن » |
دود بود و دود بود و دود بود
گل میان آتش نمرود بود
شعله مۍپیچید بر گرد بهار
خون دل مۍخورد تیغ ذوالفقار
یک طرف گلبرگ اما بۍسپر
یک طرف دیوار بود و میخ در ! 🥀
میخ یاد صحبت جبریل بود
شاهد هر رخصت جبریل بود
قلب آهن را محبت نرم کرد
میخ از چشمان زینب شرم کرد
شعله تا از داغ غربت سرخ شد
میخ کم کم از خجالت سرخ شد
گفت با در رحم کن سویش مَرو
غنچه دارد، سوے پهلویش مرو !
حمله طوفان سوے دود شمع کرد
هرچه قوت داشت دشمن جمع کرد
روز، رنگ تیرهے شب را گرفت
مجتبۍ چشمان زینب را گرفت
پاے لیلی چشم مجنون مۍگریست
میخ بر سر مۍزد و خون مۍگریست
جوے خون نه تا به مسجد رود بود
دود بود ودود بود و دود بود 💔😭
#فاطمیه 🥀
#مادرم 💔
فرم در حال بارگذاری ...