« شهدا شرمنده نیستیم بی عرضه ایم! | ""پیامک هایی برای ارتقای کیفیت زندگی مشترک"" » |
حال این روزای ماست …
ملانصرالدین از كدخداى ده ﻳﮏ ﺍﻻﻍ به قیمت ۱۵ درهم خرید و قرار شد کدخدا الاغ را فردا به او تحویل دهد. ﺍﻣﺎ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ كدخدا ﺳﺮﺍﻍ ملانصرالدین ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : “ﻣﺘﺄﺳﻔﻢ ملا , ﺧﺒﺮ ﺑﺪی ﺑﺮﺍﺕ ﺩﺍﺭﻡ. ﺍﻻﻏﻪ ﻣﺮﺩ !”
ملانصرالدین ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : “ﺍﻳﺮﺍﺩی ﻧﺪﺍﺭﻩ. ﻫﻤﻮﻥ ﭘﻮﻟﻢ ﺭﻭ ﭘﺲ ﺑﺪﻩ.”
كدخدا ﮔﻔﺖ : « نمیشه ! ﺁﺧﻪ ﻫﻤﻪ ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﺧﺮﺝ ﮐﺮﺩﻡ »…!
ملا ﮔﻔﺖ : « ﺑﺎﺷﻪ ؛ ﭘﺲ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﻩ »
كدخدا ﮔﻔﺖ : « میﺧﻮﺍی ﺑﺎﻫﺎﺵ چی ﮐﺎﺭ کنی ؟»
ملا ﮔﻔﺖ : « میﺧﻮﺍﻡ ﺑﺎﻫﺎﺵ قرعهکشی ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﮐﻨﻢ »
كدخدا ﮔﻔﺖ : « مگر میشه ﻳﻪ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻗﺮﻋﻪکشی ﮔﺬﺍﺷﺖ !»
ملا ﮔﻔﺖ : « ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﮐﻪ میشه. حالا ﺑﺒﻴﻦ. ﻓﻘﻂ ﺑﻪ کسی نمیگم ﮐﻪ الاﻍ ﻣﺮﺩﻩ .»
ﻳﮏ ﻣﺎﻩ بعد كدخدا ملانصرالدین رو ﺩﻳﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ : “ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ؟”
ملا ﮔﻔﺖ : “به ﻗﺮﻋﻪکشی ﮔﺬﺍشتمش و اعلام كردم فقط با پرداخت 2 درهم در قرعه كشی شركت كنید و به قید قرعه صاحب یك الاغ شوید.
به پانصد نفر بلیت ۲ درهمی فروختم و ۹۹۸ درهم سود کردم.”
كدخدا ﭘﺮﺳﻴﺪ : «ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﻫﻢ ﺷﮑﺎیتی ﻧﮑﺮﺩ ؟»
ملا ﮔﻔﺖ : ﻓﻘﻂ ﻫﻤﻮنی ﮐﻪ ﺍﻻﻍ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ؛ من هم ۲ درهمش ﺭﻭ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻡ…. !!!
فرم در حال بارگذاری ...