اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

عشق و محبت

هیچکس نـفهمیـــــد که « زلـیخـــــــا » مــَـــــــــرد بـود ..! میــــدانی چــــــــــــرا ؟؟؟ مـــــردانـــگی میــخواهـــــد مــــــــانـدَن ، پــای عشــــــقی که مـُـــدام تـو را پـــس میــــزَنــد

جستجو

موضوعات

« بہ حسین تو قسم قافیہ را باختہ ام اقتدایے بہ طریق #شهدا نیست مرا روزے ام ڪن سحرے گوشہء بین الحرمین هوسے جز سفر #ڪرب_و_بلا نیست مرا یا_ابا_عبدالله_الحسین (ع)شال عزا ( از خاطرات شهید حسن قاسمی دانا ) »

تاراج وسایل امام حسین علیه السلام

1397/06/30

  03:53:00 ب.ظ, توسط سيد فريبا سجاديان مرزبالي  
موضوعات: بدون موضوع

تاراج وسایل امام حسین علیه السلام

#تاراج وسایل امام حسین علیه السلام
لباسى را که به تن حسین علیه السلام بود به تاراج بردند. بحر بن کعب، شلوار ایشان را برداشت و قیس بن اشعث قطیفه‏ ایشان را بُرد که از جنس خز بود و از آن پس «قیسِ قطیفه» نامیده شد. مردى از قبیله بنى اَوْد به نام اَسوَد کفش‏هاى ایشان و مردى از قبیله بنى نَهشَل بن دارِم شمشیر ایشان را به تاراج برد. شمشیر ایشان بعدها بدست خانواده حبیب بن بُدَیل افتاد.[1]
مردى از قبیله کِنده از تیره بنى بَدّاء به نام مالک بن نُسَیر به نزد حسین علیه السلام آمد و با شمشیر بر سر ایشان زد تا آنجا که کلاهِ زیر کلاهْ‏خودِ ایشان را شکافت. شمشیر به سر ایشان رسید و آن را خون انداخت و کلاه پر از خون شد. حسین علیه السلام به او فرمود: «دیگر با آن [دست‏] نخورى و ننوشى و خداوند تو را با ستمکاران محشور کند!»
حسین علیه السلام آن کلاه را انداخت و کلاه دیگرى خواست و آن را بر سر نهاد و عمامه پیچید؛ اما ناتوان و بى‏حال شده بود. مرد کِنْدى آمد و کلاه نخست را که از خز بود، برداشت و پس از ماجراى کربلا آن را به زنش امّ عبداللَّه دختر حُر و خواهر حسین بن حُرّ بَدّى نشان داد و به او سپرد تا آن را از خون بشوید. زنش به او گفت : آیا لباس فرزند دختر پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله را به درون خانه‏ ام مى ‏آورى؟! آن را از من دور کن. دوستانش مى گویند که او هماره در بدبختى و نکبت بسر برد تا مرد. [2]
و اسحاق بن حُوَیّه، پیراهن امام علیه السلام را برد و پیسى گرفت. روایت شده که در پیراهن ایشان، بیش از صد و ده جاى اصابت تیر و نیزه و شمشیر یافتند و به فرموده امام صادق علیه السلام سى و سه جاى نیزه و سى و چهار جاى ضربه شمشیر یافتند. عمر بن سعد، زره امام علیه السلام را که اندازه بدن ایشان بود و بَجدَل بن سُلَیم کلبى انگشتر ایشان را بردند. بجدل [براى این کار] انگشت امام علیه السلام را قطع کرد.
قَلانِس نَهشَلى هم شمشیر امام علیه السلام را برداشت و گفته شده که شمشیر را جُمَیع بن حلق اَوْدى برد.[3]
آنگاه به تاراج کردن جامه‏ هاى امام حسین علیه السلام روى آوردند. اسحاق بن حَوبه حضرمى - که خدا لعنتش کند -، پیراهن امام علیه السلام را برد و آن را پوشید؛ امّا پیسى گرفت و مویش ریخت… بحر بن کعب تَیمى - که خدا لعنتش کند -، شلوار امام علیه السلام را به غارت برد و نقل شده که از دو پا فلج و زمینگیر شد.
اَخْنَس بن مَرثَد بن علقمه حضرمى - که خدا لعنتش کند -، عمامه امام علیه السلام را برداشت و گفته شده که جابر بن یزید اَوْدى - که خدا لعنتش کند -، عمامه را برد و به سرش پیچید و سبک‏ مغز و کم ‏عقل گردید. اسود بن خالد هم کفش‏هاى امام علیه السلام را تاراج کرد و بَجدَل بن سُلَیم کلبى - که خدا لعنتش کند -، انگشتر امام علیه السلام را برداشت. او انگشت ایشان را که انگشتر داشت، قطع کرد.
[بعدها] مختار او را دستگیر کرد و دست و پاهایش را برید و او را وانهاد تا در خونش بغلتد و هلاک شود. قطیفه خز امام علیه السلام را قیس بن اشعث - که خدا لعنتش کند - غارت کرد و زرهِ کوتاه (تن‏پوشِ) امام علیه السلام را عمر بن سعد - که خدا لعنتش کند - برداشت و هنگامى که عمر بن سعد به قتل رسید، مختار آن را به قاتل وى ابوعمره بخشید.
جُمَیع بن خلق اَوْدى شمشیر امام علیه السلام را برد و گفته شده که مردى از بنى تمیم به نام اسود بن حنظله - که خدا لعنتش کند -، آن را به تاراج برد در روایت [محمّد] ابن سعد نیز آمده است که فلافِس نَهشَلى، شمشیر ایشان را برد و محمّد بن زکریّا افزوده است که پس از آن شمشیر بدست دختر حبیب بن بُدَیل افتاد.
این شمشیرِ به تاراج رفته غیر از شمشیر ذوالفقار است که با دیگر چیزهاى مشابهش، جزو گنجینه نبوت و امامت مصون و محفوظ، نگاهدارى مى‏شود. راویان نیز در تصدیق همین نقل مطالبى مشابه آن گزارش کرده‏ اند.[4]
وسایل او (حسین علیه السلام) را به تاراج بردند. قیس بن اشعث عمامه او را و دیگرى شمشیرش را و آن یکى کفش‏ها و این یکى شلوارش را برداشت و سپس اموال او را به تاراج بردند. عمر بن سعد گفت: هر کس که چیزى برداشته، برگردانَد؛ اما هیچ‏کدام چیزى برنگرداندند.[5]
سپس مردم به سوى [عطر و] سرخابى که [حسین علیه السلام‏] از کاروان تجارى‏ [-یمن] گرفته بود و نیز به سوى آنچه در خیمه‏ ها بود، رفتند و آنها را به تاراج بردند.[6]
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا ↑ تاریخ الطبرى: ج5، ص453، الکامل فى التاریخ: ج2، ص572.
پرش به بالا ↑ تاریخ الطبرى: ج5، ص448، أنساب الأشراف: ج3، ص408.
پرش به بالا ↑ مثیر الأحزان: ص76. نیز، ر.ک: شرح الأخبار: ج3، ص164، ح1092 و ص165، ح1094.
پرش به بالا ↑ الملهوف: ص177، بحارالأنوار: ج45، ص57.
پرش به بالا ↑ المنتظم: ج5، ص341.
پرش به بالا ↑ الأخبار الطوال: ص258، بغیة الطلب فى تاریخ حلب: ج6، ص2629.

15375293686-54.jpg


فرم در حال بارگذاری ...