شن | یک | دو | سه | چهار | پنج | جم |
---|---|---|---|---|---|---|
<< < | > >> | |||||
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
« صائب_تبریزی | توجه.... » |
#به_قلم_خودم
باید کسی باشد که خنده هایش همیشه در زندگی ات پهن باشد
بساطِ خوب بودن هایش در حال و احوالاتت به راه باشد
که هرجایی میروی و هرجایی مینشینی
که هر تئاتر و سینمایی میروی
که هر آهنگی را گوش میکنی
فقط اسم و صورتِ او جلویِ چشمهایت به رقص در بیایند
باید یکی باشد که چشم انتظار دیدنت باشد.
هَوویِ غم هایت باشد
با اخم و تشرهایش از سختی هایِ زندگی دست بکشی و با صدای بلند تو کوچه و خیابان به جک های بی مزه اش بخندی و بخندی و بخندی…
کسی که وقتی که خسته و زار گوشه ای کِز میکنی دست هایت کنجِ انگشتانش جا خشک شود
و نترسی و نترسی و نترسی..
که اگر آسمان و زمین را بهم بدوزند حواسش پیِ تو باشد و بس
یکی که با او تا قیامت احساسِ امنیت کنی و ترس از کم شدنِ دوست داشتنش
آرامشت را به یغما نبرد….
فرم در حال بارگذاری ...