آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30

عشق و محبت

هیچکس نـفهمیـــــد که « زلـیخـــــــا » مــَـــــــــرد بـود ..! میــــدانی چــــــــــــرا ؟؟؟ مـــــردانـــگی میــخواهـــــد مــــــــانـدَن ، پــای عشــــــقی که مـُـــدام تـو را پـــس میــــزَنــد

جستجو

موضوعات

« لازم هم نیست شعر بگوییصندوقی‌در‌سرداب‌خانه‌قدیم‌ما »

#ایلهان برک

1398/09/12

  07:29:00 ق.ظ, توسط سيد فريبا سجاديان مرزبالي  
موضوعات: بدون موضوع

#ایلهان برک

زن هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود
تا اینکه بیمار شد مدتی بود که از سردرد های مزمن رنج می برد.شبی از شب ها سردرد زن شدت گرفت طوری که منجر به بی حالی و تهوع شد. شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش برای حمل و نقل کالا در شهر استفاده می کرد برای اولین بار از همسرش خواست که سوار موتور سیکلت شود تا او را به درمانگاه ببرد.
زن درحالی که بسیار خجالت می کشید با احتیاط و سختی سوار موتور شد و از دست پاچگی نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد زمانی که موتور حرکت کرد لحظه ای نزدیک بود که زن از پشت شوهرش به زمین بی افتد در این هنگام شوهرش ناگهان گفت: مرا از پشت محکم بغل کن.
زن با تعحب پرسید: چی کار کنم؟! و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد.با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود.به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند،شوهرش با تعجب پرسید: چرا؟! تقریبا به درمانگاه رسیده ایم.
زن جواب داد: دیگر لازم نیست،بهتر شدم.سرم درد نمی کند. شوهر، همسرش را به خانه رساند ولی هرگز متوجه نشد ‌که گفتن همان جمله ی ساده ی “مرا بغل کن” باعث شده بود که زن آن جمله را یک جمله ی عاطفی تلقی کند و در قلبش بسیار احساس خوشبختی و ارزشمندی کند طوری که در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده بود. #عشق چنان عظیم است که در تصور نمی گنجد. فاصله ابراز عشق دور نیست.
فقط از قلب تا زبان است و کافی است که حرف های دلتان را بیان کنید

#ایلهان برک


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم