« زغال سرخ حسینی | نوش کردم بادهی مهر تورا از کودکی » |
#انقلاب #انقلاب_در_قاب_خاطرات نادر ابراهیمی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی درعین داشتن گرایشات کمونیستی قبل از انقلابش، به خاطر علاقه اش به امام خمینی (ره ) به انقلاب و آرمان هایش هم ایمان آورد و در مجموعه های متعددی داستان های بسیاری را برای کودکان به رشته ی تحریر در آورد که یکی از معروف ترین این داستان ها مجموعه ی “قصه های انقلاب برای کودکان ” است.
این مجموعه که شامل داستان های زیبایی با درون مایه های حال و هوای آن زمان است، برای نسل های آینده به جا مانده است تا یادآور تلاش ها و فداکاری هایی باشد که مردم آن زمان انجام دادند تا انقلاب به پیروزی برسد.
یکی از داستان های این مجموعه که بسیار مورد توجه قرار گرفت داستان” پدر چرا توی خانه مانده است” می باشد .
خلاصه داستان
خلاصه ی داستان “پدر چرا توی خانه مانده است؟” از این قرار است که شخصیت اصلی داستان علی، که احتمالا راوی خاطرات برای نویسنده نیز بوده است، در پی دستگیرشدن همسایگان و افراد ذکور فعال در گروه های ضد رژیم توسط نیروهای امنیتی رژیم شاهنشاهی، به پدرش که تنها فرد دستگیر نشده است، شک میکند و به نظرش می آید که پدرش جزو افرادیست که با رژیم همکاری کرده است.
از رفتار و گفتار دوستان و همسایگان خود نیز به این موضوع بیشتر شک میکند و نهایتا می ماند که باید در این مورد چه کار کند.
البته بالاخره بعد از اتفاقاتی علی متوجه میشود که پدر او یکی از مبارزان علیه رژیم است و نه یک خائن و به هم محله ای های خود خیانت نکرده است و در آخر داستان هم از سوی نیروهای امنیتی دستگیر میشود.
شخصیت های داستان
شرح وقایع به دلیل ایجاد نوعی تعلیق با حساسیت قابل توجهی صورت گرفته است. به تعبیر دیگر نویسنده تعیین میکند چه نوع وقایعی را در کنار هم قرار دهد تا از میان آنها بتواند حداکثر تعلیق را در ذهن مخاطب ایجاد کند.
شگرد ها و فنون به کار رفته در ایجاد این تعلیق استفاده از اطلاعات ناقص که هم شخصیت اصلی کتاب به مخاطب ارائه میشود و هم نویسنده عمدا با پر و بال دادن به شایعاتی که حول و حوش پدر علی در محله وجود دارد این گمان را در ذهن مخاطب خود نیز ایجاد میکند که این فرد نیز از افراد خائن به مبارزین است.
نام گذاری کوچه ی محل زندگی شخصیت اصلی کتاب بهعنوان کوچه ی مجاهدین یکی دیگر از نشانه های ایجاد نوعی تعلیق در ذهن مخاطبان است. در واقع هنگامی که شخصیت اصلی به خائن بودن پدرش شک میکند، خواننده و مخاطب نیز به همان میزان به این موضوع شک کرده و نوعی همذات پنداری به وجود می آید.
شاید در ابتدا مخاطب ارتباط گرمی با شخصیت اصلی پیدا نکند، اما به مرور که این داستان پیش می رود این ارتباط تنگاتنگ تر میشود. به نظر می رسد نویسنده سعی داشته است با آوردن برخی نمادهای آن برهه ی تاریخی حال و هوای داستان خود را با زمان وقوع این قصه هماهنگ و همساز سازد.
هنگامی که نویسنده از جملاتی مانند سیم کشی کردن قفس قناری و ساختن ماشین چوبی توسط کودکان محل سخن به میان می آورد، در واقع بازگو کننده فضای اجتماعی برهه ای از تاریخ انقلاب اسلامی را یادآور میشود.
خاطرات گذشته
خاطرات و مصاحبه های صورت گرفته و در عین حال اطلاعاتی که خود نویسنده به واسطه ی حضور در آن فضا داشته است، کمک شایانی به ایشان کرده است که فضای داستان خود را تا حد زیادی به واقعیت نزدیک کند. درون مایه ی اثر با موضوعات و مضامین انقلابی و اجتماعی که حول و حوش وقایع و حوادث انقلاب اسلامی رخ داده است، هماهنگی کاملی دارد.
زمانه ی مبارزه
هر چند نویسنده اشاره مستقیمی به این نکته نمی کند که پدر علی و دیگر کودکان در چه نوع مبارزه ای با رژیم دستگیر و زندانی می شوند و یا زمان دستگیری آنها در چه برهه ای از تاریخ پیش از پیروزی انقلاب اسلامی است، اما در اثر حاضر ما به خوبی با مضامین انقلابی و مبارزه علیه ظلم و ستم آشنا می شویم و درک میکنیم که توصیفات نویسنده در پی به دست آوردن حداکثر توفیق برای همراهی مخاطبانی است که زمان وقوع این حوادث را درک نکرده اند و تنها از طریق شنیده ها و خوانده های شان می تواند با آن فضا ارتباط برقرار کند.
در واقع نویسنده میان کودکان پیش از انقلاب و کودکان حال یک پل ارتباطی برقرار میکندکه این این امر سبب میشود مخاطبان فعلی فضای داستان کتاب را درک کنند.
موثر بودن این ترفند از آنجایی مشخص خواهد شد که مخاطبان اثر از آن استقبال چشمگیری نمایند. اما نویسنده از بازگو کردن اطلاعات تاریخی در داستان سر باززده است که می توان این عمل او را بهعنوان یک ترفند هوشمندانه به حساب آورد. زیرا در داستان های کوتاه آن چیزی که از اهمییت بیشتری نسبت به داستان های بلند و نیمه بلند برخوردار است، اهمیت دادن به اصل داستان و پالوده تر کردن بن مایه ی تشکیل دهنده ی داستان است.
اگر نویسنده می خواست اطلاعات تاریخی را در زمان مشخصی که داستان در آن اتفاق افتاده است مشخص و معین سازد، می بایست بخشی از اثر خویش را به آن اختصاص می داد، اما نویسنده با هوشمندی تمام موقعیت زمانی و مکانی وقوع داستان را تا حدود زیادی پنهان نگه می دارد و تنها با یک اشاره ی کوتاه که به طور ضمنی در داستان وجود دارد خواننده به این نتیجه می رسد که این واقعه در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی رخ داده است.
توصیف ظریف که از خاطرات تاریخی کودکان آن برهه ی تاریخی به وجود آمده است، قدرت نویسنده را در تحلیل وقایع پس از سالها که از وقوع آنها می گذرد را نشان می دهد.
نثر روان
ساده نویسی و خلاصه گویی اثر حاضر یکی از نقاط قوت داستان است. نویسنده در توضیحات خود به خوبی از زیاده گویی پرهیز کرده است و بیشترین تلاش خود را برای ارتباط دادن ذهن مخاطبان با فضای کلی داستان به کار برده است. شخصیت سازی فضای داستان ساده و در عین حال قابل قبول است، به گونه ای که مخاطب به راحتی می تواند با شخصیت اصلی داستان همذات پنداری مناسبی داشته با
فرم در حال بارگذاری ...