صفحات: << 1 ... 531 532 533 ...534 ...535 536 537 ...538 ...539 540 541 ... 945 >>
#سُکانِ زندگیِ طوفان زده ام را به تو می سپارم…
می دانم که نتیجه ی این اعتماد و توّکل…
آرامش است.♡♡♥
#اگرمیخواهید قوی باشید صبرپیشه کنید ، فهیم باشیدوعاقل
هرکسی میتواند گستاخ باشد،
اماقدرت واقعی درمحبت وادب نهفته است
#زیاد باخداحرف بزن
زیادباخدارفت امد کن
وقتی دلت باخداست ،بگذارهرکس میخواهد دلت رابشکند
وقتی توکلت باخداست ،بگذارهرچقدرمیخواهندباتو بی انصافی کنند
وقتی امیدت یاخداست ،بگذارهرچقدرمیخواهندناامیدت کنند
وقتی یارت خداست ،بگذارهرچقدرمیخواهندنارفیق شوند
همیشه باخدابمان
چترپروردگاربزرگترین چتردنیاست
#حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?
?
گویند:
ملا مهرعلی خویی، روزی در کوچه دید دو کودک بر سر یک گردو با هم دعوا میکنند.
به خاطر یک گردو یکی زد چشم دیگری را با چوب کور کرد.
یکی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم درآوردن، گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند.
ملا رفت گردو را برداشت و شکست و دید، گردو از مغز تهی است.
گریه کرد.
پرسیدند تو چرا گریه میکنی؟
گفت: از نادانی و حس کودکانه، سر گردویی دعوا میکردند که پوچ بود و مغزی هم نداشت.
دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن میجنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها کرده و برای همیشه میرویم.
?
? ?
#حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?
?
گویند:
ملا مهرعلی خویی، روزی در کوچه دید دو کودک بر سر یک گردو با هم دعوا میکنند.
به خاطر یک گردو یکی زد چشم دیگری را با چوب کور کرد.
یکی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم درآوردن، گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند.
ملا رفت گردو را برداشت و شکست و دید، گردو از مغز تهی است.
گریه کرد.
پرسیدند تو چرا گریه میکنی؟
گفت: از نادانی و حس کودکانه، سر گردویی دعوا میکردند که پوچ بود و مغزی هم نداشت.
دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن میجنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها کرده و برای همیشه میرویم.
?
? ?
<< 1 ... 531 532 533 ...534 ...535 536 537 ...538 ...539 540 541 ... 945 >>