صفحات: << 1 2 3 4 5 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 989 >>
ﺧﺪﺍﯾﺎ؛
ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺯﺷﺖ ﺍﺳﺖ
ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﺭﻓﺘﻦ!
ﺩﺳﺖ ﭘﺮ آمدهام …
ﺩﺳﺘﯽ پر ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ،
ﭼﺸﻤﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺪ!
فرم در حال بارگذاری ...
مغرب آفتاب عمر علی
مشرق ماهتاب قرآن است
در چنین مه که انس و جان یارب
بر سر سفره تو مهمـان است
فرم در حال بارگذاری ...
⦉ در وصفِ «عشـق» فقط اونجا که :
چِشماش جوری قُفل چِشمات میشه و هر بار طـوری نِگـات میکنه ، انگار هیـچ قَشنگتَر از
تـویی وجود نَداره 🥹’🫶🏼
فرم در حال بارگذاری ...
گفتم خدایا همنشینم باش …
گفت من مونس کسانی هستم که مرا یاد کنند !
گفتم چه آسان به دست می آیی ؟؟!!
گفت پس آسان از دستم نده !
فرم در حال بارگذاری ...
پای موندن داشته باشین.
پای حرفایی که میزنین،
پای قولایی که میدین،
حسهایی که بروز میدین،
نگاههایی که میکنین،
دوسِت دارم هایی که میگین،
عشقایی که از قلبتون جاری میشه..
پای انتخابایی که میکنی بمون.
زندگی اونقد بهت فرصت نمیده که از انتخابت
منصرف شی.
فرم در حال بارگذاری ...