صفحات: << 1 ... 85 86 87 ...88 ...89 90 91 ...92 ...93 94 95 ... 945 >>
#به_قلم_خودم
باید کسی باشد که خنده هایش همیشه در زندگی ات پهن باشد
بساطِ خوب بودن هایش در حال و احوالاتت به راه باشد
که هرجایی میروی و هرجایی مینشینی
که هر تئاتر و سینمایی میروی
که هر آهنگی را گوش میکنی
فقط اسم و صورتِ او جلویِ چشمهایت به رقص در بیایند
باید یکی باشد که چشم انتظار دیدنت باشد.
هَوویِ غم هایت باشد
با اخم و تشرهایش از سختی هایِ زندگی دست بکشی و با صدای بلند تو کوچه و خیابان به جک های بی مزه اش بخندی و بخندی و بخندی…
کسی که وقتی که خسته و زار گوشه ای کِز میکنی دست هایت کنجِ انگشتانش جا خشک شود
و نترسی و نترسی و نترسی..
که اگر آسمان و زمین را بهم بدوزند حواسش پیِ تو باشد و بس
یکی که با او تا قیامت احساسِ امنیت کنی و ترس از کم شدنِ دوست داشتنش
آرامشت را به یغما نبرد….
<< 1 ... 85 86 87 ...88 ...89 90 91 ...92 ...93 94 95 ... 945 >>