آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30

عشق و محبت

هیچکس نـفهمیـــــد که « زلـیخـــــــا » مــَـــــــــرد بـود ..! میــــدانی چــــــــــــرا ؟؟؟ مـــــردانـــگی میــخواهـــــد مــــــــانـدَن ، پــای عشــــــقی که مـُـــدام تـو را پـــس میــــزَنــد

جستجو

موضوعات

موضوع: "بدون موضوع"

صفحات: 1 ... 47 48 49 ...50 ... 52 ...54 ...55 56 57 ... 945

1399/11/13

  08:20:00 ب.ظ, توسط سيد فريبا سجاديان مرزبالي  
موضوعات: بدون موضوع

زندگی

#زندگی گاهی قفس گاهی قناری میشود…

سهم ماهیها زمانی ؛ بیقراری میشود…

گاه دوشادوش ابری ؛ گاه هم بالین خاک
زندگی یک وقتهایی ؛ آبشاری میشود.

مثل تقدیر زلیخا ؛ تا عزیزی میرسد …
عشق گاهی هم دچار بدبیاری میشود

با نگاهت ؛ کم ؛ نمک بر زخم تنهایی بپاش
زخم کهنه ؛ سر اگر واکرد ؛ کاری میشود

عاقبت بار نگاه تو به بندم میکشد …
عشق گاهی زاده بی بند و باری میشود.

زیر باران بهاری ؛ دست من در دست تو …
زندگی ؛ روزی همان که دوست داری میشود

لحظه ای بنشین کنارم ؛ دل بده ؛ آتش بگیر
این غزل روزی برایت ؛ یادگاری میشود…

  08:19:00 ب.ظ, توسط سيد فريبا سجاديان مرزبالي  
موضوعات: بدون موضوع

......

#به_قلم_خودم
من برای تمام آدم‌ها حالِ خوب آرزو می‌کنم،
برای تمام قفل‌ها کلید، و برای تمام دل‌ها
آرامشی که تمام نشدنی باشد.
من برای تمام آدم‌ها آرزو می‌کنم که عاشق شوند،
عاشق آدم‌ها و چیزهای خوب؛ آرزو می‌کنم هر صبح
که چشم باز کردند، به اشتیاق هدفی لبخند بزنند،
تلاش کنند و امیدوار باشند به رسیدن…
آرزو می‌کنم برای تمام آدم‌ها که زندگی کنند،
که آرام باشند، که نگران نباشند. آرزو می‌کنم
همه یک‌ نفر را داشته‌ باشند که دوستشان داشته‌ باشد،
که بگوید؛ نگران چیزی نباش، درستش می‌کنیم…
آرزو می‌کنم عمرها طولانی باشد و زیستن‌ها عمیق!
که آدم‌ها عمیقا زندگی کنند.
آرزو می‌کنم روزی برسد که همه به آرزوهاشان رسیده‌باشند…
و شهر پر باشد از آدم‌های آرام و خوشبختی که هیچ آرزویی ندارند.

  08:18:00 ب.ظ, توسط سيد فريبا سجاديان مرزبالي  
موضوعات: بدون موضوع

شانه هات

پس از یک شهر غربت، دوستی آمد به بالینم

به او گفتم: ببین این است دنیا گفت: می بینم

زمین خوردی، قبول اما زمان درمان هر دردی است
من از اینکه پس از تو دشمنان شادند غمگینم

اگر بغضت امانت داد یا پایت توان، برخیز
که پای بید مجنونی به خاک افتاده ننشینم

خداحافظ که گفتم باز داغت تازه شد، دیدی
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم؟

چه شبهایی که دستت غصه هایم را ورق می زد
و جاری بود مویت در بلنـدای مضامینم

من آن قدری که تو معشوقه ای شاعر نخواهم شد
که در آئینه خود را حافظی دیگر نمی بینم

عقابی کوه را در خواب دید و در قفس دق کرد
به جای #شانه هایت، مرگ خواهد داد تسکینم

  08:16:00 ب.ظ, توسط سيد فريبا سجاديان مرزبالي  
موضوعات: بدون موضوع

مولانا

ای مونس روزگار چونی بی من
ای همدم غمگسار چونی بی من

من با رخ چون خزان خرابم بی‌تو
تو با رخ چون بهار چونی بی من

#مولانا

  08:15:00 ب.ظ, توسط سيد فريبا سجاديان مرزبالي  
موضوعات: بدون موضوع

خالق، مرا

خالق، مرا شاعر، تو را شعر آفریده

چشمت دوبیتی، لب غزل، مویت قصیده

دارد قشون آبی چشمت می‌آید
روسی برای پارسی لشگر کشیده

اول صدایت می‌کشد نازک‌دلان را
چون سوت موشک بین شهری جنگ دیده

کام یکی از عاشقانت را برآور
یک لب مکیده بهتر از صد لب گزیده

حق می‌دهد بر مکر و نیرنگ زلیخا
هر کس به عمرش قصه‌ی یوسف شنیده

یک روز می‌آیی تو هم مثل ثریا
در پیری یک شهریار قد خمیده

#سید_علی_رکن_الدین

1 ... 47 48 49 ...50 ... 52 ...54 ...55 56 57 ... 945

 
مداحی های محرم