صفحات: << 1 ... 330 331 332 ...333 ...334 335 336 ...337 ...338 339 340 ... 945 >>
فصلی است که می آموزد
تغییر می تواند زیبا باشد
نه کسی منتظر است…
نه کسی چشم به راه…
نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه!
بین عاشق شدن و مرگ…
مگر فرقی هست؟
وقتی از عشق نصیبی نبری…
غیر از آه…
استادی میگفت:صبحها که دکمه های لباسم را می بندم به این فکر میکنم که چه کسی آنها را باز خواهد کرد؟#خودم یا #مرده شور؟
دنیا همین قدر غیر قابل پیش بینی است
به آنهائى که دوستشان دارید بی بهانه بگوئید :"دوستت دارم.”
بگوئید: در این دنیای شلوغ سنجاقشان
کرده اید به دلتان.
بگوئید: گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاهتر از عمر شکوفه هاست.
بگوئید: بودن ها را قدر بدانیم، نبودن ها همین نزدیکى است…!!
#دلت را به دلِ #خیابان بزن
با بیخیالیِ جاده همراه شو …
فراموش کن روزهایت چطور گذشت ،
مهم نیست قرار است چه اتفاقاتی بیفتد ،
و مهم نیست چقدر مشغله رویِ هم تلنبار شده
روزهایِ رفته را به بادِ فراموشی بسپار
و روزهایِ نیامده را به خدا …
چای ات را کمی آرام تر و سرخوش تر از همیشه بنوش ،
جوری که سقفِ دنیا هم اگر ریخت ؛
آب در دلِ لحظه هایت تکان نخورَد .
آدم نیاز دارد گاهی عینِ خیالش نباشد .
آدم نیاز دارد برای یک روز هم که شده ؛
به خاطرِ خودش نفس بکشد
#چرا اسکندر مقدونی بر سنگ کورش کبیر گریست؟
اﺳﮑﻨﺪﺭ ﻣﻘﺪﻭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ زﺩ ﻭ جنایت های بسیار نمود…
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﻓﺖ،ﺑﺎﮐﺘﯿﺒﻪ ﺍﯼ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺁﻥ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻥ مقبرﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ کبیر ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ…
( اﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺧﺎﮎ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﯼ…
بداﻥ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺵ که ﭘﺎﯼ ﺑﺮ ﺧﺎﮎ ﮐﺴﯽ نهاﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ زﻧﺪﮔﯽ، ﻧﮕﺎﻫﺒﺎﻥ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ و ﮐﺮﺩﺍﺭ ﻧﯿﮏ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ…
ﺑﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭﯼ ﻣﻦ ﻣﻮﺟﺐ ﺁﺯﺍﺭ ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﯿﮕﻨﺎﻫﯽ ﻧﺸﺪﻩ…
ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﺭﺱ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﮔﺴﺘﺮﻩ
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺗﻮﺍﻥ ﺯﻭﺭﮔﻮﯾﯽ ﺑﺮ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ…
ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﻣﻦ،ﺍﺭﺗﺶ ﺭﻫﺎﯾﯽﺑﺨﺶ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﺳﺘﻤﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ
ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﭼﺸﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺗﺎﺝ ﻭ ﺗﺨﺖ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﯾﺎﺭ ﻭ
ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ…
ﭘﺲ ﺑﻪ ﭘﺎﺱ نیکی های ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﺧﺎﮎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺑﺒﺨﺶ
<< 1 ... 330 331 332 ...333 ...334 335 336 ...337 ...338 339 340 ... 945 >>