فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          

عشق و محبت

هیچکس نـفهمیـــــد که « زلـیخـــــــا » مــَـــــــــرد بـود ..! میــــدانی چــــــــــــرا ؟؟؟ مـــــردانـــگی میــخواهـــــد مــــــــانـدَن ، پــای عشــــــقی که مـُـــدام تـو را پـــس میــــزَنــد

جستجو

موضوعات

موضوع: "بدون موضوع"

صفحات: 1 ... 179 180 181 ...182 ... 184 ...186 ...187 188 189 ... 945

1399/02/24

  02:36:00 ب.ظ, توسط سيد فريبا سجاديان مرزبالي  
موضوعات: بدون موضوع

امام_علی_علیه_السلام

#شب_قدر

#امام_علی_علیه_السلام
امام علی( ع) فرمودند:
اَلْمَنِیَّهُ وَ لاَ الدَّنِیَّهُ وَ التَّجَلُّدُ وَ لاَ التَّبَلُّدُ وَ الدَّهْرُ یَوْمانِ: فَیَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ فَإِذا کانَ لَکَ فَلا تَبْطَرْ،وَ إِذا کانَ عَلَیْکَ فَلا تَحْزَنْ فَبِکِلَیْهِما سَتُخْتَبَرُ.

مردن نه خوار شدن! و بی باکی نه خود باختن! روزگار دو روز است، روزی به نفع تو، و روزی به ضرر تو! چون به سودت شد شادی مکن، و چون به زیانت گردید غم مخور، که به هر دوی آن آزمایش شوی

  02:35:00 ب.ظ, توسط سيد فريبا سجاديان مرزبالي  
موضوعات: بدون موضوع

فزت و رب الکعبه!

#شب_قدر
دل را ز شرار عشق سوزاند علی
یک عمر غریب شهر خود ماند علی
وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز میخواند علی…

اما من امشب میشنوم ترنم دلنشین مولایم را در میان محراب خونین:
فزت و رب الکعبه!

  02:28:00 ب.ظ, توسط سيد فريبا سجاديان مرزبالي  
موضوعات: بدون موضوع

السلام_علیڪ_یا_امیرالمومنین

#السلام_علیڪ_یا_امیرالمومنین

‌‌باز امشب “لیله القدر” خداست
ذکر یارب یارب و ورد دعاست…
گاه استغفار و دل لرزیدن است…
گاه توبه،گاه “آمرزیدن” است…
گاه عجز و التماس و هم نیاز…
روبه درگاه کریم چاره ساز…
گاه جوشن خوانی شب تا سحر…
بارش باران اشک ازچشم تر…
پس به وقت ابتهال وحال زار…
یاد کن از این “حقیر بیقرار”

  12:04:00 ب.ظ, توسط سيد فريبا سجاديان مرزبالي  
موضوعات: بدون موضوع

انی‌احب‌هرچه‌که‌داردهوای‌تو

#به_قلم_خودم
فکر می کنم به امشب
و
به قلبم نگاه می‌کنم
هم زخمى است
هم به اندوهِ ناتمام دچار است
به دست هایم نگاه می‌کنم
توانایی باز کردن هیچ گرهى را دیگر ندارد
به پاهایم که قدم هایش
فقط به بن بست ها رفته و برگشته
به سرم
که هزار حرف میپیچد در آن
گنگ و گیج و ملول…
و بعد به تو فکر میکنم که صاحب امشب
و هر شبی..
به تو که فکر میکنم
قلبم التیام میابد…
بلدی مرهم باشی به جراحت هایم

به تو فکر میکنم که دستانت “فوق ایدیهم” است
به تو فکر میکنم که گره گشایی
رسم دستانت است..
به تو
که هر بن بستى را به راه امید ختم میکنم…
به تو
که فکر میکنم
در سرم میپیچد:

” إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ…”

من به تو فکر میکنم
و میدانم امشب براى تمام بندگانِ درمانده ات
“چاره"خواهى شد…
به تو فکر می‌‌کنم و باران میبارد دوباره در سرم…

سحر نوزدهم
انی‌احب‌هرچه‌که‌داردهوای‌تو…

  12:03:00 ب.ظ, توسط سيد فريبا سجاديان مرزبالي  
موضوعات: بدون موضوع

یا علی و یا علی و یا علی

#به_قلم_خودم
سحر…. نوزدهم…..

برای رفتن… چقدر بی تابی….؟
از لحظه ای که سیاهی، یقه آسمان را گرفته است …چند بار نگاهت را به بالا دوخته ای؟؟
منتظر کدام اشاره ای….بابا؟

دل دل میکنم…بی خیال رفتن شوی…
با رفتن تو…فقط زینب…نیست..که زمین می خورد….
تمام فرزندان تو… تا قیامت، به خاک می افتند….

نرو …بابا
درد نداشتنت ، سلولهای قلب مرا، از هم باز میکند…
وقار حیدری ات، حتی اجازه پلک زدن را هم، از من ، ربوده است ..
تو می روی….و تمام چشم مرا…با خودت میبری….
تو میروی ، تا با یک ضربه…رستگار شوی…
اما من با همان یک ضربه…به غربتی هزار ساله، مبتلا می شوم….

نرو …بابا…
تکرار هر رمضان … تکرار از دست دادن قدم های سنگینی است…که راه نفس های مرا ، مسدود می کند….
همان قدم هایی…که سنگ و کلوخ خیابان نیز… از رفتنش…به درد آمده اند..

بابا…
هنوز هم ، درد امشب زینب… چون آتشفشانی مذاب، در میان قلبمان می جوشد …
من یقین دارم …؛
تا لحظه دیدارت…هیییچ مرهمی، این انفجار مداوم را خاموش نخواهد کرد…

تمام راز زمین … تویی بابا….
و خداوند….لیلةالقدرش را نیز…با تو هماهنگ کرده است …
و این….
شرافتیست … که هزااار سال است، جان مرا در تحمل این درد… تسکین داده است…

می روی…. چاره ای نیست…جان دلم !!!
اما به جان بی نظیرت قسم…؛
من به اعتبار تو ، در زمین راه می روم…
و به اتصال تو…، راه آسمان را ، طی می کنم…..

دستان خالی مرا….
تا آخر بازار دنیا….رها مکن….
شلوغی اش…..مرا نااابود خواهد کرد !!!

یا علی و یا علی و یا علی

1 ... 179 180 181 ...182 ... 184 ...186 ...187 188 189 ... 945