صفحات: << 1 ... 163 164 165 ...166 ...167 168 169 ...170 ...171 172 173 ... 945 >>
#برنج هاشمی
#تولیدی_خودم
فروش برنج هاشمی درکیسه های ده کیلویی تمییز وخوش طعم وخوش پخت درصورت سفارش با شماره زیر تماس بگیرید 09369118018
#فردی از کشاورزی پرسید :
آیا گندم کاشتهای؟!
کشاورز جواب داد : نه ، ترسیدم باران نبارد .
مرد پرسید : پس ذرت کاشتهای؟!
کشاورز گفت : نه ، ترسیدم ذرتها را آفت بزند .
مرد پرسید : پس چه چیزی کاشتهای؟!
کشاورز گفت : هیچچیز، خیالم راحت است!
همیشه #بازندهترین افراد در# زندگی ، کسانی هستند که
از ترس هرگز به هیچ کاری دست نمیزنند …
آن خدایی که به قلبم غم داد….
خود او باران داد….
زندگی با عطش ثانیه ها میگذرد…
میشود ثانیه را جریان داد….
من خدا را دارم…
آن خدایی که به هنگام غمم میگرید…
و به هنگام خوشی های دلم میخندد…
شعر من باز پر از صحبت بی قافیه گیست…
من خدا را دارم…
اوست هر قافیه و وزن و صدا
اوست جاری به دل ثانیه ها
همه بارانها، همه جریانها،همه تاب و تب دل،تپش ثانیه
ها..
پر از صحبت اوست
با دلم میخوانم…:من خدا را دارم
#به_قلم_خودم
هفته آخر رمضان است…..
و غریبی ات…. هزار سال است که به غریبی علی اضافه شده…است…
و ما…..
همچنان هزار سال است که آواره دردهای ناتمام شماییم… یوسف
اما..
این آوارگی را به هزار عافیت دیگر نمی دهیم!!
فرزند شما بودن…. هزینه میخواهد…
و ما …
برای چنین عظمتی… هر هزینه ای را به جان می خریم….
تمام عزت مان این است که، … شریک درد شماییم…
اینکه؛ ما را در جامه مشکی تان شریک میکنید…
اینکه ؛ جرعه ای از دردتان را به جانمان میندازید…
اینکه؛ از غربتتان،، به ما نیز سهمی داده اید…
اینکه؛ بی شما زیستن برایمان محااال است…..
اینکه؛ بی شما مردن برایمان محااااال است…
اینکه ؛
وقتی دستمان از لابلای انگشتانتان رها میشود… دیگر اثری از شادی در رخسارمان نمی ماند!!!!
اینکه؛
درد خانواده شما، جانمان را به آتش کشیده است!
و این؛
شرح حال یک درد مبارک است…
درد عااااااشقی
هزاااار الحمدلله… که عاشقمان کرده اید!!!!
هزار الحمدلله که در دل سیاهمان تجلی
دیگری در زمین نداریم،، یوسف….
منتظر ملاقات چشمان دلبرت میمانیم…
منتظر لمس حرارت آغوشت…
منتظر شنیدن صدای عاشق کش ات…
ماااااا…. منتظرت میمانیم!
#التماس دعای فرج
#به_قلم_خودم
فقط چهار سحر مانده، تا جامه مهمانی مان را، از تن بدر کنیم.
ممنونم خدای خوبم؛
این زیباترین سحرها و افطارهای مهمانی، بنام نامی تو رقم خورده ….
کاش سفره ات جمع نشود
این روزها،
دلـم بیشتر برایت تنگ می شود
تمام دلخوشیم؛
به روزهای روزه داری است،
که با تمام سیــاهی ام
چه بخواهی، چه نخواهی،باز مهمانـت می شوم.
سحر بیست وپنجم
انی احب هر چه که دارد هوای تو …
<< 1 ... 163 164 165 ...166 ...167 168 169 ...170 ...171 172 173 ... 945 >>