صفحات: << 1 ... 152 153 154 ...155 ...156 157 158 ...159 ...160 161 162 ... 945 >>
#،مردی گفت:
وقتی همسرم را انتخاب کردم،
در نظرم طوری بود
که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده!
وقتی نامزدشدیم،
بسیاری را دیدم که مثل او بودند!
وقتی ازدواج کردیم،
خیلی ها را از او زیباتر یافتم!
چند سالی را که را با هم زندگی کردیم،
دریافتم که همه زنها از همسرم بهتراند.
شیخ گفت:
آیا دوست داری بدانی از همه اینها تلخ تر و ناگوارتر چیست؟
گفت:
آری
گفت:
اگر با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی،
احساس خواهی کرد
که سگهای ولگرد محله ی شما،
از آنها زیبا تراند!
لبخندی زد و گفت:
چرا این حرف را زدی؟
گفت:
چون مشکل در همسر تو نیست!
مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع کار
و چشمانی هیز داشته باشد
و از شرم خداوند خالی باشد،
محال است که چشمانش را بجز خاک گور،
چیزی دیگر پر کند!
آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟
مردگفت:بله!
گفت:
#دﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﮔﺮ ﺑﺸﮑﻨﺪ
ﺑﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﭼﺸﻢ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﻣﻲ
ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﻲﺷﻮﺩ
ﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺒﻴﻨﻢ
ﺑﺸﮑﻨﺪ ﻗﻠﺐ ﮐﺴﻲ
دﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎﻃﻨﺶ
ﺍﺯ ﺭﻳﺸـﻪ ﻭﻳﺮﺍﻥ ﻣﻲﺷﻮﺩ
مردى خدمت على علیه السلام آمد و عرض کرد:
یا امیرالمؤمنین من حاجتى دارم .
حضرت فرمود:
حاجتت را روى زمین بنویس ! زیرا که من گرفتارى تو را آشکارا در چهره تو مى بین و لازم نیست بیانش کنی!
مرد روى زمین نوشت .
” انا فقیر محتاج ” من فقیرى نیازمندم .
على علیه السلام به قنبر فرمود:
با دو جامه ارزشمند او را بپوشان .
مرد فقیر پس از آن ، با چند بیت شعر از امیرالمؤمنین علیه السلام تشکر نمود.
حضرت فرمود: یکصد دینار نیز به او بدهید!
بعضى گفتند:
یا امیرالمؤمنین او را ثروتمند کردى !
على علیه السلام فرمود:
من از پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمود:
مردم را در جایگاه خود قرار دهید و به شخصیتشان احترام بگذارید. آنگاه فرمود:
من براستى تعجب مى کنم از بعضى مردم ، آنان بردگان را با پول مى خرند ولى آزادگان را با نیکى هاى خود نمى خرند.
نیکى ها انسان را برده و بنده مى کند.
منبع :بحار : ج 41، ص 34 و ج 74، ص 407
<< 1 ... 152 153 154 ...155 ...156 157 158 ...159 ...160 161 162 ... 945 >>