صفحات: << 1 ... 116 117 118 ...119 ...120 121 122 ...123 ...124 125 126 ... 945 >>
حتی صدای همین کلاغ پاییزی
دوست داشتن ات را در من
تشدید می کند…
در جلسه ای که برخی از فرماندهان حضور داشتند نقشه منطقه عملیاتی مرور شد یکی از فرماندهان طرح عملیات را شرح داد و بعد گفت: با این برنامه ریزی که کرده ام حتما پیروز می شویم.
ابراهیم لبخندی به او زد و گفت بگو «اگر خدا بخواهد». شما تمام کارهایت را دقیق انجام بده اما یقین داشته باش که اگر خدا نخواهد به هیچ یک از اهداف عملیاتی نمی رسید.
- بهمیشه در کلام ابراهیم عبارت «ان شاء الله» شنیده می شد او معتقد بود که کارهای ما اگر خدا بخواهد به نتیجه می رسد.
درباره هیچ چیز و هیچ کار، مگو که من آن را فردا انجام مى دهم. مگر آنکه (بگویى:) اگر خدا بخواهد. و اگر فراموش کردى گفتن: ان شاءاللّه، همین که یادت آمد پروردگارت را یاد کن و بگو: امید است که پروردگارم مرا به راهى که نزدیک تر است، راهنمایى کند. «سوره کهف»
#شهید_ابراهیم_هادی
#قلم
#قلم_خودم دل که تنگ است کجا باید رفت؟
به در و دشت و دمن؟
یا به باغ و گل و گلزار و چمن؟
یا به یک خلوت و تنهایی امن؟
دل که تنگ است کجا باید رفت؟
پیر فرزانه من بانگ برآورد که این حرف نکوست
دل که تنگ است برو خانه دوست
شانه اش جایگه گریه تو،سخنش راه گشا
بوسه اش مرهم زخم دل توست، عشق او چاره دلتنگی توست…
دل که تنگ است برو خانه دوست، خانه اش خانه توست…
ای شهید
درود بر تو…
که معارف دینت را
در صحنه پیکار آموختی
و به آن عمل کردی و مصداق
“السابقون السابقون"شدی…
#ب یاد شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
#ب یاد شهدا
تابستانی که تو را کم داشته باشد که تابستان نیست؛
تو باید باشی کنار تمام اتفاقات حال خوب کن دنیا
کنار آن لیوان پر از آب هندوانهے شیرین و خنک
و رقص قالبهاے کوچک یخ کنار فالودههاے پر از آبلیمو
که عطر کوچه پس کوچههاے شیراز را میدهند
کنار بستنی قیفیهایی که آب میشوند
و دستانی که غرق
کنار آفتاب گرم و طلایی رنگی
که از پنجره سرک میکشد به هواے چشمهایت
تو باید باشی
در تن تمام پیراهنهاے گلدار و نخی تابستانه
و کنار آن سنجاق سرهای رنگی
که هوای موهایت به سرشان زده
تو باید باشی برای خاطر دل تمام شمعدانیها
و براے خاطر من که بی تو
آب خوش از گلوے لحظههایم پایین نمیرود…
<< 1 ... 116 117 118 ...119 ...120 121 122 ...123 ...124 125 126 ... 945 >>