عشق و محبت

چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون

دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون

حضرت عشق ♥♥مولانا♥♥

#معرفی_کتاب

#بخشی از کتاب سردار مریم بختیاری در مورد جایگاه اجتماعی زنان

سردار مریم بختیاری در بخشی از کتاب به زنان عصر خویش اشاره می‌کند و می‌خواهد زنان در زندگی شخصی جایگاه واقعی خود را پیدا کنند و برای اجتماعی که در آن زندگی می‌کنند مفید باشند:

«در ایران زنان بدبخت یا باید بزک بکنند و شبانه روز در فکر لباس و سرخاب و سفیدآب و پودر باشند و یا ریسمان تابیدن. کار بزرگ آنان همین است. افسوس که وجود چندین میلیون زن که از داشتن علم محرومند برای هیچ کس اهمیت ندارد. ای کاش خود را روزی در سایه تمدن می‌دیدیم و پای خود را در زمین تمدن می‌گذاشتیم. افسوس که من می‌میرم و آن روز را در ایران و به خصوص در بختیاری نخواهم دید.

چقدر آرزو داشتم که کارهای نیک در بختیاری برای زنان بکنم. چقدر میل داشتم که دارای قدرت فوق‌العاده باشم و سنت‌های پوسیده را از بیخ و بن برکنم چون سرزمین ما قابل ترقیات بسیار است.»

از لینک زیر کتاب خاطرات سردار مریم بختیار را دانلود نمایید

مریمبختیارسردار

http://s4.picofile.com/file/8371232942/خاطرات_سردار_مریم_بختیار.pdf.html

شاید سال ها بعد ؛
ما اولین پیرمرد‌ها و پیرزن‌ هاے
آلزایمر گرفتـہ اے باشیم
ڪـہ در یڪ نیمـہ شبِ معمولے
در گوشـہ آسایشگاهے
در دوردست‌ ترین “نقطـہ ے شهر”
خیرہ بـہ پنجرہ اے
رو بـہ حیاطِ تڪراریِ آسایشگاـہ
همراـہ با یڪ لیوان “چاے ” در دست ؛
تنها با شنیدنِ یڪ آهنگ ناخداگاـہ بے قرار شویم ..

#تلنگر

#کافیست بخندی
ڪافیست
نوازشے از سرِ انگشتانَت
نصیبِ ثانیـہ هایَم شود،
تا دلشورہ ے این روزها
جراتِ نشستن روے دلم
را هم نداشتـہ باشد حتے
ڪافیست هرَزگاهے از سرِ حسادت
لابلاے تمامِ لبخند هاے شیرینَت
اخمے رو گونـہ ات بنشینَد ؛
ڪافیست باشے ،
براے “خوش رنگ شدنِ تڪ تڪِ لحظـہ هایم”

#انگیزشی

#محرم1441
【ظهر “عاشورا” به روایت شهید سید مرتضی آوینی】…………………….

بِسم الرَب الحُسین
حلقوم ها را می‌توان برید اما فریادها را هرگز
فریادی که از حلقوم بریده برمی‌آید، جاودانه می‌ماند.
“سید #مرتضی آوینی”