صفحات: << 1 ... 166 167 168 ...169 ...170 171 172 ...173 ...174 175 176 ... 989 >>
#به_قلم_خودم
از دور بهتر بودند!
آری همهی آنهایی که بهشان نزدیک شدیم
تا بیشتر بشناسیمشان از دور بهتر بودند!
از معشوقههای معشوقهنما بگیرید
تا دوستان درجه چندم
همهیشان از دور بهتر بودند؛
از عکس های پروفایشان بگیرید
تا اخلاق هایشان.
حداقل از دور که با آنها در ارتباط باشیم
به قیمت پوست خیار معاملهمان نمیکنند!
حداقل اگر با دوستی از دور دوست بمانیم
دلهرهی فروش احساسمان توسط او را نداریم!
حداقل اگر با رفیقی با یک فاصلهی امن
رفاقت کنیم خیالمان از زخمی نشدنِ جسمِ
احساساتمان راحت است!!
بهای نزدیک شدن به آدم ها،
دور شدن از «خود» است؛ نمیارزد، نمی صرفد!
بیایید «خودمان» را بغل کنیم و این را بدانیم
که هیچ «خری» ارزش این را ندارد
که برای نزدیکی به آن «خر»
کیلومتر ها خودمان را قال بگذاریم!
#کعبه بر سینه خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه شیراز کم آورد، نوشت:
«ناگهان پرده برانداختهای یعنی چه
مست از خانه برون تاختهای یعنی چه»
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشانها نخی از وصله نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر میگوید
«ها علی بشرٌ کیفَ بَشر» میگوید
…
#به_قلم_خودم
روزی حال پرنده ی تو هم خوب خواهد شد …
کنار پنجره ی تو خواهد نشست و برایت یک دل سیر خواهد خواند …
گرچه به جبر خودساخته ی خود خو کرده ای و بیم رهایی ،
بال باورهای عمیق تو را چیده است …اما…
“آسمان اگر می خواست همیشه ابری باشد ،
قطعا خداوند خورشید را نمی آفرید
در خانهی من ، ابراز احساسات ، بوسیدن و در آغوش گرفتن ،
مانند نفس کشیدن بدیهی و ضروری است …
داوری نکنید تا بر شما داوری نشود و حکم نکنید تا بر شما حکم نشود ؛ چه بسیار انسانهایی که با سرزنش دیگران بیماری را به سوی خود کشانیدهاند !
<< 1 ... 166 167 168 ...169 ...170 171 172 ...173 ...174 175 176 ... 989 >>