فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

عشق و محبت

هیچکس نـفهمیـــــد که « زلـیخـــــــا » مــَـــــــــرد بـود ..! میــــدانی چــــــــــــرا ؟؟؟ مـــــردانـــگی میــخواهـــــد مــــــــانـدَن ، پــای عشــــــقی که مـُـــدام تـو را پـــس میــــزَنــد

جستجو

موضوعات

موضوع: "آتش و آب و آبرو"

1396/09/11

  11:55:00 ق.ظ, توسط سيد فريبا سجاديان مرزبالي  
موضوعات: آتش و آب و آبرو

آتش و آب و آبرو

آتش و آب و آبرو با هم
هر سه گشتند، در سفر همراه
عهد کردند، هر یکى گم شد،
با نشانى ز خود، شود پیدا.
گفت آتش: به هر کجا دود است
میتوان یافتن مرا آنجا.
آب گفتا: نشان من پیداست.
هر کجا باغ هست و سبزه بیا.
آبرو رفت و گوشه اى بگرفت.
گریه سر داد، گریه اى جانکاه.
آتش آن حال دید و حیران شد.
آب. در لرزه شد. ز سر تا پا.
گفتش آتش: که گریه ى تو ز چیست ؟
آب گفتا: بگو نشانه چو ما
آبرو لحظه اى به خویش آمد
دیدگان پاک کرد و کرد نگاه
گفت: محکم مرا نگه دارید
گر شوم گُم نمیشوم پیدا